یک آسمــان وَإِن یَکــــاد
به قـــاب می کشــدزمیـــن
در این نگــاهِ باصفـــا
که گــم شــده در آن، زمـــان
.
متن:در انتظار آفتاب.:.طراح:کیان ایرانی
.
زمین را که نگاه می کردی
آسمان را در چشمانت خواند
شوق پرواز امان نداد ...
خاک در آغوشت کشید
دد
متن: گل نرگس
.
طراح :کیان ایرانی
نــه لـبـــ هــایِ تــو
مشتـــاقِ آبــــ!
کــه آبـــ در حســـرتِ دستـــانِ تــو
سـرگـردانـــ بــود
.
متن:در انتظار آفتاب
.
طراح:کیان ایرانی
بسم رب الحسین
کاروان اشک روانه می شود سوی دل
فروغ دیده ز جان می رود و
می نگارد قلم هم سوی پا برهنگان کرب و بلا
می نگارد در دفتر عشق می رود و می شکند ز داغ حسین
سرگشته می شود و حیران در آسمانِ سرخ
آسمانِ سرخی که طوفانیست ز ناله های کودکان
عطش ابرهای تشنه امانِ زمین را می گیرد
قلم می رسد به کربلای حسین
همچو پری سبکبال سوقش می دهند سوی شش گوشه
شش گوشه ای که دیده نشده
فقط وصفش شنیده شده
باران میبارد...
متن:اظهر من الشمس