خطا از من است ، می دانم …
از من که بار ها گفته ام ” ایاک نعبد “
اما به دیگران هم دلسپرده ام
از من که بارها گفته ام ” ایاک نستعین “
اما به دیگران هم تکیه کرده ام
اما رهایم نکن
بیش از همیشه دلتنگم
به اندازه ی تمام روزهای نبودنم …
خدایا ؛؛ رهایم نکن .....
پاس بداریم ریه های شیمیایی و نفسهای به شماره افتاده.
پاس بداریم چشمهایی که به دنیا بسته شد و به بهشت باز
پاس بداریم نخاعهایی که قطع شدند تا بایستیم.
پاس بداریم جانبازانی که نمی توانند بخوابند تا بخوابیم.
و حرمت خون شهدا رو نگه داریم(آمین)
اینا رو که گفتم مخاطبش اول خودمم، امیدوارم اون دنیا جلومو گرفتن بتونم جوابشون رو بدم!!!!
راوی گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که مىفرمود:
خداوند به داود پیامبر [علیه السلام] وحى کرد: اى داود! هر گاه از بندهی مؤمن من گناهى سر زند، سپس از آن پشیمان شود و توبه کند، و وقتی که از آن یاد کند از من شرمنده شود، من او را مىآمرزم و آن گناه را از یاد فرشتگانى که بر او نگهبانند مىبرم، و گناهش را به کار نیک تبدیل مىکنم و از هیچ کس پروا ندارم، چرا که من مهربانترین مهربانانم.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص130
دلت که گرفته باشد
فرقی نمیکند
کودک باشی یا بزرگ
پیر باشی یا جوان
ثروتمند باشی یا فقیر
در همه اینها یک چیز مشترک است
دلی که گرفته است و هیچکس درک نمیکند جز خدا
در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توان در سجیه دید، این شمالی ترین شهر دانمارک است، جایی که دریای بالتیک و دریای شمال بهم می پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این راستا بوجود می آید.
و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.
سورة مبارکه الرحمنمَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)
دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند (19) اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند (20) پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید؟ (21) از آن دو، مروارید و مرجان خارج میشود (22)
سوره مبارکه فرقان آیه 53و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً
و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد
یکی از رزمندگان گروه تفحص شهدا نقل میکند: اخر برنامه ناگهان متوسل شدند به حضرت ابوالفضل (ع) مجلس باصفایی شد. گـفتـنـد : دیشب مراسم مون حال داد امروز هم حتماً از اقا عیدی مون رو میگیریم . نشستم پشت بیل...شهیدی پیدا کردیم . اسمش << ابوالفضل خدایار >> بود .از گردان امام محمدباقر (ع) گروهان حبیب . حسابی ذوق زده شدیم . به بچه ها گفتم :
اگر شهید دیگری به نام ابوالفضل پیدا شد طلائیه گوشه ای از حرم عباس است . کار را دوباره شروع کردیم . چند بیل زدیم . بچه ها ریختند داخل گودال ها و فریاد زدند یا ابوالفضل ! از محلی که دست افتاده بود آب زده بود بیرون ! فکر کردیم اب قمقمه است . ولی قمقمه اش خشک خشک بود . ارام ارام شهید را بیرون اوردیم . هویت پلاکش را استعلام کردیم اعلام کردند (( ابوالفضل ابوالفضلی گردان امام محمد باقر(ع) گروهان حبیب ))
ایام نوروز بود شب ولادت امام رضا (ع) مقر بچه های 31 عاشورا جشن بود.
صبح بچه ها گفتند به نام اقا ابوالفضل (ع) برویم . گفتم روز ولادت امام رضا (ع) ؟!
پریدم پایین . دیدم دست یکی از بچه ها یک دست بریده است .