و ان یکاد باید خواند،برای این قامت کوچک که عشق به وسعت دستانش امتداد یافته...
با هر قدمی که بر زمین بوسه می زند زخمی کهنه سرباز می زند
و روضه سه ساله سر می دهد
زنجیر که بر شانه می کوبد شانه های زمان میلرزد
کسی چه میداندشاید تفسیری باشد از عاشورا...
کوچک مرد هیاتی
.
متن.:.در انتظار آفتاب.:.طراح.:.کیان ایرانی
***********************************
اندازه اصلی پوستر(اینجا)
.
نــه لـبـــ هــایِ تــو
مشتـــاقِ آبــــ!
کــه آبـــ در حســـرتِ دستـــانِ تــو
سـرگـردانـــ بــود
.
متن:در انتظار آفتاب
.
طراح:کیان ایرانی
بسم رب الحسین
کاروان اشک روانه می شود سوی دل
فروغ دیده ز جان می رود و
می نگارد قلم هم سوی پا برهنگان کرب و بلا
می نگارد در دفتر عشق می رود و می شکند ز داغ حسین
سرگشته می شود و حیران در آسمانِ سرخ
آسمانِ سرخی که طوفانیست ز ناله های کودکان
عطش ابرهای تشنه امانِ زمین را می گیرد
قلم می رسد به کربلای حسین
همچو پری سبکبال سوقش می دهند سوی شش گوشه
شش گوشه ای که دیده نشده
فقط وصفش شنیده شده
باران میبارد...
متن:اظهر من الشمس
باز هم به گوش می رســد
صدای زنگ کــاروانــ
کوچـه ها چه ساکــت و غمیــن
نهـرها چه بی امــان روانــ
شرمگیــن فراتــ
کند می زند در آن، رگِ حیاتــ
آن سوی طفّــ
گوئیا در آن طرفــ
بانگ می زند کسی:
عطش عطش عطشـــ
.
.
نویسنده:افتاب